سلام

اومدم راجع به چنتا سوال که آخرش منجر به مشکل برای هممون شده سوال کنم و خودم هم جوابشون رو بدمالبته شما هم میتونین تو نظرات به این سوال ها جواب بدین

خب بریم سر اصل مطلب (بریم داداچ)

اولین سوال و مشکل

نتیجه تصویری برای لباس آخوند


روزمرگی های آقای *خودم* :) :| :(

سلامبای بای

ما ایرانی ها خیلی آدم های شادی هستیملبخند

با اینکه خیلی مشکل داریم و تفریحاتمون از مردم کره شمالی و سومالی کمتره ولی باز هم همیشه شادیم

برای مثال دلار هعی داره میره بالا و بالاتر بالاتر از ستاره تو آسمون قصه پرواز کنیم دوبارههورا

بعد ما میایم واسش جوک میسازیم و عکس اسحاق جهانگیری رو میزنیم رو دلار و میگیم دلار جهانگیری 4200 !نیشخند

نتیجه تصویری برای دلار جهانگیری


روزمرگی های آقای *خودم* :) :| :(

سلام

توجه کردین که هر سال به امید سال بعد داریم زندگی میکنیم و میبینیم هیچ فرقی نکرده؟

توجه کردین وقتی عکس های یادگاری مدرستون رو میبینین بی عرضه ترین فرد کلاس به جاهای بالاتری رسیده و شمایی که درستون عالی بود به هیچ جایی نرسیدین؟

توجه کردین یه روزی ما بهترین منطقه واسه زندگی بودیم(اوایلی که اولین تمدن های بشری بوجود اومدن) ولی الآن بدترین منطقه واسه زندگی هستیم؟ (از لحاظ ی و امنیتی و امید به زندگی و رفاه اجتماعی و . بسه یا بازهم بگم؟)


روزمرگی های آقای *خودم* :) :| :(

سلام

من متوجه نمیشم

جدیدا هر نماینده ای میاد پشت میکروفونش داد و بیداد میکنه و میگه آی چرا وضع کشور اینطوریه آی چرا اونطوریه

یعنی یاد گرفتن چطور سر مردم رو شیره بمالنت مفت خوریشون تغییر کرده.

یعنی میان یه چیزی میگن بعد ملت هم میگن دمش گررررررم(راستی امروز هوا خیلی گررررررم بود)

دیدین مسئولین هرجا میرن یه دوربین هم باهاشونه و همون ساعت از اخبار های مختلف(که تعدادشون از جمعیت ایران زیاد تره) پخش میشه؟؟

بعد همین دوربین به صورت کاملا حرفه ای و کار شده میاد توی جمعیت تا حرف دلشون رو از صدا و سیما پخش کنن اونوقت پخش نمیشه که هیچ؛باید از تلگرام و اینا ببینیم کلیپ رو

بعد میگین چرا حرص میخورم


روزمرگی های آقای *خودم* :) :| :(

سلام به همه

من از دیروزه که درد گوش چپ گرفتم(به نیمکره چپتون؟)یعنی آروم هم دست میزدم درد میگرفتقرار بر این شد که صبح امروز برم دکتر.فقط قبلش باید از کاری که پیدا کردم در میومدم چون نه علاقه ای داشتم نه استعدادی.صبح پا شدم و رفتم دفترچه بیمه (خخخخ بیمه)داداشم رو گرفتم و بردم مهر تمدید اعتبار بزنم.رفتم داخل و چن تا دفترچهروی هم جلو بود از قبل.من دفترچه رو گذاشتم کنارشون جلوتر(همیشه متفاوت باشین :/) و زودتر هم کارم راه افتاد.بعدش رفتم استعفا دادم از کارم.صاحب مغازه هم خیلی آدم متشخصی بود.فقط نمیدونم چرا با ' تی ' افتاد دنبالم.فکر کنم بخاطر آفتاب شدیدی بود که سر صبحی شروع به تابیدن همی کرد .

رسیدم به بیمارستان

آقا(یا حتی خانوم) وقتی وارد بیمارستان میشی حتی اگه سالم هم باشی خیال میکنی مریضی(باو مگه مرض داری که فکر میکنی مریضی؟)

رفتم پیش دکتر و دکتر گوشم رو معاینه کرد 

دکتر به من گفت 

واقعنی در گوش چپم گفت(به نیمکره راستتون؟)

چنتا دارو نوشت و ماهم طبق معمول شرایط ایرانیها برای هرچیزی که معمولا صف درست میکنن ماهم رفتیم تو صف(البته 1 نفر بیشتر نبود)

چشمم افتاد به یه پسر 8 ساله(قزوینی نیستما)

دیدم مادرش داروهاشو گرفت و آرررره

3 تا سوزن

سلام مجدد به همه

و اما بعد .

نمیدونم من چه اخلاق خوبی دارم که توی هرکاری دست و پا میذارم دو روزه نشده از اون کار بدم میاد.یعنی شاید خیلی از ما جوون ها اینطوری باشیمیعنی حتما باید اروپایی باشی تا از کارت لذت ببرییعنی اگه کارت زندگیت نشه دیگه نباید ادامش بدییعنی دلت باید توی کارت شاد باشه.آقا نادر بریم؟؟؟بریییییم(تتلو یه لحظه رد شدشرمنده)

ما جوونای پیری که هیچ امیدی به زندگی نداریم باید کجا بریم؟؟(بله یکی از دور داد زد برین بمیرین)


روزمرگی های آقای *خودم* :) :| :(

اقا(یا حتی خانوم) امروز ناموصن خیلی گررررررم بود اصلا مخ آدم سوت میکشه و توی این شرایط آشفته نمیتونی تصمیم درست رو بگیری یا مخت یجوری میشه که نباید بشه.مثلا امروز یارو اومد مثل زورو از موتور پیاده شد و اومد داخل و گفت : یه سینی میخاماقا سینی رو گرفت و چون هوا گررررررم بود شر شر عرق می ریخت (اون عرق نوچ)دیدیم این به وضع آشفته رسیده.جو گرفتتش و گفت پنکه دیواری میخوام.رفت دید و به صاحاب مغازه گفت : بذار اینترنتی ببینم چنده قیمتش. گوشی رو خیلی راحت از جیب درآورد(فکر کنم جی ال ایکس بوده).خم شد.به گوشی گفت : پنکه دیواری سه کاره

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

متن اس ام اس جالب وبلاگ padidegallery.com فروشگاه ارزان دیسک وبلاگی پر از مطالب مفید و آموزنده IRANIANHISTORY انارسرخ